
زنجیرههای جانبی بسته به اینکه از چه کسی بپرسید به شکلهای مختلفی تعریف میشوند. تعریف آنچه که یک زنجیره جانبی را تشکیل میدهد، تاریخچهای طولانی و رنگارنگ دارد. به طور کلی، زنجیره جانبی میتواند به عنوان یک بلاکچین که میتواند با بلاکچین دیگری تعامل داشته باشد توصیف شود.
دو نوع اساسی از زنجیرههای جانبی وجود دارد: آنهایی که دارای دو بلاکچین مستقل هستند و آنهایی که یک بلاکچین به دیگری وابسته است. در مورد اولی، هر دو بلاکچین میتوانند به عنوان زنجیره جانبی دیگری در نظر گرفته شوند، به این معنا که برابر هستند و گاهی هر دو بلاکچین دارای توکن بومی (جداگانه) خود خواهند بود. اما در مورد دومی، یک زنجیره جانبی میتواند به عنوان زنجیره والد و دیگری به عنوان زنجیره وابسته یا «فرزند» در نظر گرفته شود. معمولاً در رابطه زنجیره والد- فرزند، زنجیره فرزند داراییهای خود را ایجاد نمیکند. بلکه هر گونه دارایی را از انتقالات از زنجیره والد دریافت میکند.
زنجیرههای جانبی میتوانند به روشهای مختلفی تعامل داشته باشند، اما تقریباً همیشه شامل قابلیت تبادل داراییها بین زنجیرهها میشود. این امر از طریق استفاده از یک نگهدار دوطرفه انجام میشود. سادهترین نگهدار دوطرفه برای فهم، یک صرافی متمرکز است که به این صورت کار میکند: شما BTC دارید، اما میخواهید ETH، بنابراین از طریق جفت BTC-ETH، BTC را به ETH تبادل میکنید. متاسفانه، استفاده از صرافی متمرکز نیازمند اعتماد به یک واسطه مرکزی است، چیزی که هزینههای واسطه را میطلبد و خطرات ثالث را به همراه دارد. راه بهتری وجود دارد.
یک نگهدار دوطرفه غیرمتمرکز اساساً شامل «قفلهای» در هر دو بلاکچین است. بیایید به یک مثال ساده نگاه کنیم تا ببینیم چگونه این قفلها برای تسهیل انتقال داراییها از یک زنجیره به زنجیره دیگر استفاده میشوند.
تصور کنید میخواهید 1 BTC را از شبکه بیتکوین به یک زنجیره جانبی منتقل کنید. ابتدا یک تراکنش برای 1 BTC به یک آدرس قفل مشخص در شبکه بیتکوین ارسال میکنید. هر بیتکوینی که در قفل است به طور مؤثر از عرضه کل بیتکوین برای زمانی حذف میشود. در آن تراکنش، اطلاعاتی درباره آدرس زنجیره جانبی که میخواهید BTC را ارسال کنید، نیز شامل میکنید. وقتی تراکنش توسط شبکه بیتکوین دریافت و به بلاکچین اضافه شد، قفل زنجیره جانبی 1 BTC را آزاد کرده و به آدرسی که در تراکنش شبکه بیتکوین مشخص شده است ارسال میکند. برای ارسال BTC به عقب، به سادگ ی این مراحل را برعکس میکنید.
در کریپتو، سیستمی که داراییها را از یک زنجیره به زنجیره دیگر و برعکس از طریق یک نگهدار دوطرفه منتقل میکند، اغلب به عنوان پل نامیده میشود. پلها محدود به انتقال داراییها نیستند؛ داراییها میتوانند تبادل شوند. یک پل میتواند BTC → BTC انجام دهد، اما میتواند طراحی شود تا BTC → ETH نیز انجام دهد. معماری پل میتواند بسیار متفاوت باشد. به عنوان مثال، سیستمهای Powpegs، SPV، فدراسیون و وثیقهدار وجود دارند.
زنجیرههای جانبی سه مزیت اصلی دارند: مقیاسپذیری، آزمایش/قابلیت بروزرسانی و تنوع.
مقیاسپذیری: زنجیره جانبی میتواند از طریق بسیاری از بهینهسازیها، تراکنشهای سریعتر و ارزانتری ارائه دهد، برای مثال، با انتقال نوع خاصی از تراکنشها به زنجیرهای دیگر که پروتکل آن برای آن نوع تراکنش طراحی شده است. این باید زنجیره اول را از ترافیک آزاد کند و زنجیره اول را نیز سریعتر و ارزانتر کند. زنجیرههای جانبی همچنین میتوانند از تکنیکهای بسیار سریعتر و جدیدتری که کارآمدتر هستند استفاده کنند.
آزمایش/قابلیت بروزرسانی: بروزرسانی یک بلاکچین ریشهدار با سهامداران متنوع میتواند دشوار باشد. رسیدن به اجماع میتواند کند، اگر نه غیرممکن، باشد. زنجیرههای جانبی اجازه میدهند ایدههای جدید بدون نیاز به اجماع گسترده آزمایش و پیادهسازی شوند. این قابلیت آزمایش و بروزرسانی بسیاری از کاراییهایی که به مقیاسپذیری کمک میکند را ممکن میسازد.
تنوع: داراییها از بلاکچینهای دیگر میتوانند برای افراد بیشتری قابل دسترس شوند. برنامههایی مانند وامدهی و قرضگیری در DeFi میتوانند به داراییهای زنجیرههای دیگر دسترسی پیدا کنند.